رهبری در دانشگاه علم و صنعت : كار جمهوري اسلامي با سر كار آمدن سلطان حسينها تمام ميشود (فارس)
نامه سرگشاده سید سلطانعلی به مش سلطان حسین اصلاحات !
طنزازعلیرضا رضایی
اکنون که به برکت وجود ما در بلاد مجاور نعلین پرت میکنند لازم دیدیم فرمایشاتی را به جهت ثبت در تاریخ توسط میرزا خسرو معتضد به استماع برسانیم . همانا که شاعر در اوصاف ما فرموده :
عمر بسیار بباید پدر پیر فلک را .......... تا دگر از قمبل فیل چو تو فرزند بیفتد ! خندان مردا که توئی ! بر تو فرض باشد تا که از دخول در کار این بلاد بر حذر باشی ورنه این شیر شرزه فضانورد را بادا تا به جان تو بیندازیم کما اینکه فی سبق به جان رعیتمان انداخته ایم . همانا که ما فی نفسه از ریزش خون رعیت ملولیم جز در سه میلیون مرتبت که البته لازم بود . پس همانا این پند من بشنو و از این محمود افعان بترس که عالمی با تائید البرادعی ورا هراسانند . صد البت که این بلاد ارث پدرمان باشد و چه بسا که دلمان خواسته باشد بر ارث پدرمان بول کنیم و قادع صادر نمائیم و قاروره بپاشیم بتو چه ؟!ای بسیم خنده دار ! آنروز که ما این ملک شش دانگ و منگوله میکردیم تو خود از ما بودی پس رسم باشد تا زرت و پرت بیهوده ننمائی ورنه مرا رسم چنین باشد تا به منشیان محضرم امر دهم تا خشتک تو همه برکنند و از آن بیرق اصلاحات سازند هر چند که از قبل آن بیرق را بدست خیل فشار جر داده باشیم . نیک بر احوال منتظری بنگر همانا که اگر زرت و پرت ننموده بود و حرف راست نمیزد و به کد یمین از عرق جبین رعیت خورده بود الآن جای ما سلطان این رعیت بود و امام چهاردهم بود و از اولیا و مقربین و اجنه اطهار لیک حالا گربه نره ای است در گوشه ای افتاده . پس ما را بر تکرار آن تاریخ انگول نکن !ای مصلح مضحک ! همانا که این فینگیلی مقرب آستان ما باشد و نیک بنگر تا بدانی از برکتش وسعت بلاد روس به قالب شوروی سابق درآمد و احوال چین و تموچین بهتر شد و مالیه سید سلطان حسن غنی بکرد و بهر ریپورتران عراقی برای پرتاب ، نعلین فراوان عطا بکرد . و هرچه تو جریده بزدی ، این هوار و هر چه تو تریبون ، این چماق و هرچه تو رعیت را به ریش ما خنداندی این ما را به ریش همان رعیت خندانید . پس اگر به چسین مثقال عقل داشته باشی تو خود بگو کدام بر عمر ما بیفزود ؟! بدبخت اگر ما فردا بخوایم فرار کنیم تو هم باید بیای !ای اشک تمساح تو جمله دم مشک ! تو را چنین بادا تا بر ردای ما آویزان گردی چونانکه قبلاً بر ردای دیگر کس آویخته بودی و بتو وزارت رسید . من بهر تحویل کلانتری بتو طرار ندهم تو خواهی رئیس جمهور بشوی ؟! ای زرشک ! بر تو باشد تا از دخول ما بیرون کشی تا تو را وجد دخول دیگران دهیم بدون فیلمبرداری . و بر اندلس و روم فرستیم تا به نیت اصلاحات با خندان زنان مه روی ریپورتر در جکوزی لاس فراوان بزنی گوئی که ما با حورالعین کنار چشمه رضوان زده باشیم . ببینم اصلاً اگر دل من فقط داروغه فینگیلی بخواهد باید کیو ببینم ؟! و تو خود میدانی که من اسباب اینکار در عمارت کشور و شورای حاجبان سهل گرد آورده ام . برو آدمی پیشه کن و بر فضل پدر نناز که شاعر فرموده :
پدرت بود کدخدا مردی .......... تو به قربان گ..ز او گردی !
عمر بسیار بباید پدر پیر فلک را .......... تا دگر از قمبل فیل چو تو فرزند بیفتد ! خندان مردا که توئی ! بر تو فرض باشد تا که از دخول در کار این بلاد بر حذر باشی ورنه این شیر شرزه فضانورد را بادا تا به جان تو بیندازیم کما اینکه فی سبق به جان رعیتمان انداخته ایم . همانا که ما فی نفسه از ریزش خون رعیت ملولیم جز در سه میلیون مرتبت که البته لازم بود . پس همانا این پند من بشنو و از این محمود افعان بترس که عالمی با تائید البرادعی ورا هراسانند . صد البت که این بلاد ارث پدرمان باشد و چه بسا که دلمان خواسته باشد بر ارث پدرمان بول کنیم و قادع صادر نمائیم و قاروره بپاشیم بتو چه ؟!ای بسیم خنده دار ! آنروز که ما این ملک شش دانگ و منگوله میکردیم تو خود از ما بودی پس رسم باشد تا زرت و پرت بیهوده ننمائی ورنه مرا رسم چنین باشد تا به منشیان محضرم امر دهم تا خشتک تو همه برکنند و از آن بیرق اصلاحات سازند هر چند که از قبل آن بیرق را بدست خیل فشار جر داده باشیم . نیک بر احوال منتظری بنگر همانا که اگر زرت و پرت ننموده بود و حرف راست نمیزد و به کد یمین از عرق جبین رعیت خورده بود الآن جای ما سلطان این رعیت بود و امام چهاردهم بود و از اولیا و مقربین و اجنه اطهار لیک حالا گربه نره ای است در گوشه ای افتاده . پس ما را بر تکرار آن تاریخ انگول نکن !ای مصلح مضحک ! همانا که این فینگیلی مقرب آستان ما باشد و نیک بنگر تا بدانی از برکتش وسعت بلاد روس به قالب شوروی سابق درآمد و احوال چین و تموچین بهتر شد و مالیه سید سلطان حسن غنی بکرد و بهر ریپورتران عراقی برای پرتاب ، نعلین فراوان عطا بکرد . و هرچه تو جریده بزدی ، این هوار و هر چه تو تریبون ، این چماق و هرچه تو رعیت را به ریش ما خنداندی این ما را به ریش همان رعیت خندانید . پس اگر به چسین مثقال عقل داشته باشی تو خود بگو کدام بر عمر ما بیفزود ؟! بدبخت اگر ما فردا بخوایم فرار کنیم تو هم باید بیای !ای اشک تمساح تو جمله دم مشک ! تو را چنین بادا تا بر ردای ما آویزان گردی چونانکه قبلاً بر ردای دیگر کس آویخته بودی و بتو وزارت رسید . من بهر تحویل کلانتری بتو طرار ندهم تو خواهی رئیس جمهور بشوی ؟! ای زرشک ! بر تو باشد تا از دخول ما بیرون کشی تا تو را وجد دخول دیگران دهیم بدون فیلمبرداری . و بر اندلس و روم فرستیم تا به نیت اصلاحات با خندان زنان مه روی ریپورتر در جکوزی لاس فراوان بزنی گوئی که ما با حورالعین کنار چشمه رضوان زده باشیم . ببینم اصلاً اگر دل من فقط داروغه فینگیلی بخواهد باید کیو ببینم ؟! و تو خود میدانی که من اسباب اینکار در عمارت کشور و شورای حاجبان سهل گرد آورده ام . برو آدمی پیشه کن و بر فضل پدر نناز که شاعر فرموده :
پدرت بود کدخدا مردی .......... تو به قربان گ..ز او گردی !
0 comments:
Post a Comment