Friday, March 06, 2009

فال انتخاباتی خاتمی - دایی جان ناپلون

دایی جان ناپلون
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
باشد که بار دیگر بازی دهند ما را

مردم به یاد دارند آن هشت سال پیشین
باید زدودش آنرا با لیف و سنگ پاها

آن نیشخند پیشین یارب به یادم آور
تا شیره ای بمالم این لخت کله ها را

آن گفتگو و سازش،آن مصلحت و مالش
لازم شود چو انصار کوبند مخچه ها را

باشد که شاد باشند این داریوش و جعفر
ساقی پیاله ای کن آن واجبی دوا را

ذوبید هر دو بیضه در کورهء ولایت
نایابی آن دما سنج کو سنجد آن دما را

مشغول ماست مالی، گاهی به بیضه مالی
وان چه که رهبرم خواست این بینوا گدا را

مردم فریب خوردند زین خرقه می آلود
پر شد هر آنچه زندان در دست بود ما را

نومید بودمی من از فرصتی دوباره
تا اینکه رهبری داد اذن و اجازه ها را

لیلی چه گریه ای کرد در پشت آن تریبون
اسکار دادمش گر بود اقتدار ما را

خم شد کمر فراوان زیر فشار محمود
قرص کمر بیارم تا شق شود نظاما

شاید که بار دیگر مردم دهد مرا رای
تا عاقبت بریزم آن مانده آبرو را

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
نیکی تو از که دیدی کو پوشد این عبا را

دایی جان نکرد شرکت در انتخاب صوری
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را

- نامهای کامل شده متن: داریوش فروهر، محمد جعفر پوینده، لیلی حاتمی، محمود احمدی نژاد
از وبلاگ دایی جان نا پلئون

0 comments: