Friday, October 06, 2006

نامه سوم(3) حضرت امام خمینی قدس سره



فرج الله خاکخور تهرانی
طنز
نامه سوم(3) حضرت امام خمینی قدس سره
در باره امضای شکایت نامه از مسعود و مریم رجوی در سایت نگاه نو
و اعلام پیوستگی شمر ابن ذی الجوشن به امضا کنندگان

بسمه تعالی
لکن نمی دانم شما چه کردید، یا اینکه شما چه نکردید، و چه می کنید! ، وآیا بر اساس تاکیدات موکده بنده، موفق شدید، که توفیقاتی به دست بیاورید، یا اینکه مع الاسف و مثل اکثر اوقات موفق به توفیق نشده اید، ولی در اینجا، بنده با وجود مشکلات عدیده ای که هست، و بوده و خواهد بود، و اضافه بر اینها تنهائی، و عدم دسترسی به رفقا و همفکران مکتبی، (چون اکثر آنها بعد از ورود بنده به اینجا، و موفق نشدن هوا کشها در تخلیه هوا و عطوری که از بنده ساطع و خارج می شد! تقاضا کردند که به قسمتهای دیگر بروند! و رفتند) موفق شدم به کمک سید احمد آقا، و پس ازدفعات متعدده گرو گذاشتن ریش، توافق برادر عزیزمان، شمر ابن ذی الجوشن را با توجه به سوابقش در خدمت به اسلام فقاهتی! برای امضای این دادنامه علیه مسعود و مریم رجوی جلب بنمایم و سیلی محکم دیگری بر گوشهای استکبار جهانی بزنم.
البته بر برادران و خواهران مکتبی عزیزم، پنهان و پوشیده ومستور و مخفی نبوده بوده باشد،که در آغاز به ابتدای کار،حتی این حاجی ذی الجوشن هم، حاضر به امضا نمی شد!ولی به دلیل ارادت قلبیه اش و علایق فراوانش به حاج آقا لاجوردی، و اینکه بنده مفصلا توضیحات واضحات دادم که، مثل خودجناب شمر که در جنگ صفین از مجاهدان علی پسر ابیطالب بوده، و بعد به برادرمان جناب یزید ابن معاویه پیوسته ،اکثر خواهران و برادران امضا کننده هم، در آغاز کار و از سر ضلالت و جهالت و جوانی و نادانی، چند مدتی با منافقین از خدا بی خبر بوده اند، و البته بعد آمده اند، و به ما پیوسته اند وهدایت شده اند و در حقیقت مشابهت مادی و معنوی کثیری، با جناب شمر دارند، و نیز این که، منافقین از خدا بی خبر هم، دنباله چه های همان محاربینی هستند که در کربلا ،علیه جمهوری حقه اسلامی برادر عزیز و مکتبی مان یزید، اعلام حرب کردند، و شما یعنی جناب شمر، به عنوان پیشانی مستحکم نظام، به قول حاجی آقا خاتمی!رفتید و سرهای این بازیچه های خارجی و مفسد و محارب و مرتد و یاغی و باغی را گوش تا گوش بریدید، و بر نیزه ها کردید. با این توضیحات مرحوم شمر قبول فرمود و اجازه داد اسم و امضایش را بگذارند پای کاغذ. البته مخفی نباشد که ایشان گله داشتند که چرا در ماه محرم و بر بالای منابر این همه به ایشان بد و بیراه می گویند و ما توضیح دادیم که این بد و بیراه گفتنها هم مثل دموکرات بازی و آزادیخواهی سید محمد خاتمی و جریان خرداد همه اش کلک و حقه بازی است و پایه و اساسی ندارد! و ما علمای اسلام همانطور که هشت سال مرهون حاج آقا خاتمی بودیم! اساسا سیزده چهارده قرن است نانخور شما و رهین منت سرکار هستیم و الحق و الانصاف شما پدر عقیدتی و مکتبی تمام ماها می باشید. برادرمان شمر هم ، بر خلاف بعضی ها که کلک خرداد را درک نکردند خیلی خوب هم مساله را درک کردند و هم بسیار بسیار اظهار رضایت کردن و تاکید کردند شما هر چه می توانید بر سر منابر به کارتان ادامه بدهید ولی در عمل راه و شیوه بنده را مد نظر داشته باشید.
برادران و خواهران عزیزم!
علی ایحاله این توفیق بزرگی است که آن را به تمام شما، و برادر عزیزم آسید علی آقا، وجناب احمدی نژاد، و آقا سید محمد خاتمی، وسایر همفکران، تبریک عرض می کنم. در ضمن تا فراموش نکرده ام، آیا تحقیق کافی در مورد آن دو نصرانی امضا کننده شده یا نشده؟ بنده منتظر نتیجه هستم، که اولا:
تحقیق بفرمائید، آن برادر نصرانی ما، که اول نام فامیلش با کلمه زیبای فقهی و اسلامی «تر» شروع می شود سنت و ختنه اسلامی شده است یا اینکه نشده است! که اگر شده است مبارک است و فبها المراد انشاالله ،والبته اگر چه فامیلش اشکالی ندارد اما باید آن اسم ضد اسلامی اش را که باعث ناراحتی ماست تعویض بکند. آسید احمد آقا می گوید خیلی خوب است که ایشان اسمش را بگذارد مثلا «خمقلی! » توجه داشته باشید که حرف «خ » که هم اسم بنده و هم اسم جناب خاتمی و هم اسم جناب خامنه ای با آن شروع می شود وهم کلمات زیبائی مثل خرابی و خونریزی و خریت و و امثالهم با آن! باید با ضمه باشد نه فتحه! چون «خم» مخفف اسم بنده است و« قلی» هم به معنی « نوکر» است، یعنی ایشان نوکر بنده هستند که بواقع امر هم هستند! اما اگرخدای ناکرده با فتحه بخوانید چیز دیگری می شود که مشکلات عدیده و گاه خطرناکی ایجاد می کند که خداوند عاقبت همه ما را در این مورد بخیر گرداند! که میان خمقلی شدن با ضمه و خمقلی با فتحه، فقط یک حرکت بسیار کوچک فاصله می اندازد و گاه اساسا فاصله ای و جود ندارد و هردو یکی هستند که باید به خداوند پناه برد و استغفرالله ربی و اتوب الیه !. در ضمن ایشان اگر سنت اسلامی نشده است در اسرع اوقات به سفارت بروند و در همانجا دلاک خبر کنند که سنت بشوند، تا هم خیال ما راحت بشود و هم خودشان از جزیه دادن معاف بشوند. البته اگر قبول نکردند و خواستند همچنان در نصرانیت باقی بمانند خداوند می فرمایند: لااکراه فی الدین و البته جزیه واجب است و سر جای خودش باقی است و مخصوصا بعد از حرفهای اخیر پاپ قرار است میزانش را دو برابر کنیم !! علی ایحاله در این صورت یعنی اصرار ایشان بر بقای بر نصرانیت! تحقیق بفرمائید که ماهیانه چقدر از بیت المال جمهوری به ایشان مواجب پرداخته می شود و از همان پرداختها جزیه سالانه ایشان را کسر بفرمائید.
در مورد آن خواهر نصرانیه امضا کننده هم، سلام فراوان بنده را خدمت ایشان ابلاغ بفرمائید و یاد آوری بفرمائید با انکه ازدواج غیر دائم! زنان اهل کتاب بخصوص نصارا، که دل و دین را از شیخ صنعان ما هم ربوده اند! البته با مسلمان مکتبی و مومنی مثل حاج آقا رسول اشکالی ندارد و آغوش اسلام عزیز همیشه بر روی تمام اهل کتاب باز است! ولی ناگفته نماند که اسم ایشان در اینجا باعث حیرت بنده و حاج آقا احمد آقا شده است.
حاج آحمد آقا دیشب با حیرت و تاثر می گفت: که باعث تحیر است که یکنفر اسم خودش را از« ادوات اشاره» یعنی «اسم اشاره» انتخاب کرده وبگذارد«آن» . حاج آقا لاجوردی با تعجب اشاره کردند: به نظر شا چه بگذارد؟ احمد آقا گفتند:حالا اگر بگذارد «این»بهتر است!. حاج آقا لاجوردی علت را سئوال فرمودند: و احمد آقا با فراست عجیبی که از ایشان انتظار نمی رفت!! گفتند: اولا وقتی بنده عکس ایشان را در مجلات مشاهده می کنم متوجه می شوم که ایشان بیشتر شبیه «این!»هستند تا «آن!» و بجز این ،در میان ادوات اشاره « این» اشاره به«قرابت و نزدیکی» دارد و«آن» اشاره داردبه« دوری و بعد مسافت و عدم نزدیکی» و چون «این» آن عزیز و مومنه ما،علی ایحال از مقربان است ودائم به اوین رفت و آمد دارد به ما نزدیکتر است تا «آن» ! بنده صلاح میدانم که اسمشان را به« این» تبدیل بکنند تا باز هم به ما نزدیکتر بشوند ، و بنده اضافه کردم که برای صحت در صرف و نحو و رعایت قوانین سیوطی و مبادی العربیه، توجه داشته باشید که این متاسفانه تای تانیث ندارد و مذکر و نرینه است و مشکلات ایجاد می کند که بجاست تا تا ی تانیث را هم بگذاریم در انتهای ایشان و یک کسره هم بگذاریم زیر الف، یعنی«این»، و بشوند «اینه» که مساله کاملا حل و فصل می شود. و ما ایشان را بعد از این بجای اینکه « خواهرآنه» خانم صدا کنیم، صدایشان بزنیم« خواهراینه» خانم ،و در هر حال بنده و حاج آقا لاجوردی و حاج آقا ذی الجوشن و آ قاسید احمد آقا ،تا پاسی از شب روی این و آن و آنه و اینه صحبتها کردیم و فی الواقع به این نتیجه رسیدیم، که ایشان اگر این باشند پسندیده تر است تا آن، و اواخر شب هم با ورود چند تا از استوانه های شهید، که همچنان در عذاب تجرد و تنهائی زندگی می کنند لاجرم بحث از آنه و اینه ! کشیده شده بود به مسائل قابل توجه و ظریف مربوط به عانه! و عینه! که تمام علما هم روی آن حساسند و هم وحدت نظر دارند، که تا حوالی صبح جای شما خالی ادامه داشت.
علی ایحاله لااکراه و فی الدین، وخواهر عزیزمان خودشان تصمیم خواهند گرفت که چه بکنند و چه نکنند. در ضمن ایشان در مصاحبه ای که اخیرا فکر کنم با ایند پندنت کرده اند اشاره کرده اند که زیاد عرق می خورند ! بنده نتوانستم متاسفانه تمام مصاحبه را بخوانم، چون اکثرا در اینجا اوراق روزنامه جات به دلیل گرمی هوا می سوزد ! اما از قول بنده به ایشان بفرمائید اولا نخورند! چون حد شرعی دارد، دوما اگر می خورند اعتدال را رعایت بفرمایند و در خانه میل بفرمایند ونه کافه ها و مراکز شبیه به آن ،چون زیاده روی موجب می شود که خدای ناکرده حالت سکر و مستی به ایشان دست بدهد و نصف شبی مجبور بشوند دست را بیاندازند گردن عیال محترمشان و در کوچه های لندن بخوانند که: «من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه» و باعث مزاحمت بشوند برای کسانی که خوابیده اند و بدتر از آن ممکن است بر اثر سکر و مستی راه سفارت را با خانه عوضی بگیرند و در این ماه مبارک رمضان باعث آبرو ریزی بشوند. علی ایحال نامه را تمام می کنم وبنده در اینجا منتظر شنیدن اخبار توفیقات برادران و خواهران عزیزم هستم.
برادرتان روح الله موسوی الخمینی(راحل
)

Thursday, October 05, 2006

نامه دوم حضرت امام خمینی قدس سره





فرج الله خاکخور تهرانی
نامه دوم حضرت امام خمینی قدس سره

در باره امضای شکایت نامه از مسعود و مریم رجوی در سایت نگاه نو
بسمه تعالی
لکن بنده، با تمام مشکلات عدیده و شدیده ای که، در اینجا، یعنی در این اسفل السافلین، بخصوص از جانب قسمتهای اسفل و سفلی علی الدوام متحمل می شوم، ونیز ضیق وقت به علت معالجات دائمی اسافل اعضا! لازم دانستم نامه دوم خودم را ،خدمت برادران و خواهران مومن و مومنه ای، که دادنامه پر درد و رنج خودشان را ،علیه مسعود و مریم رجوی امضا نموده اند بنویسم. البته قبل از همه چیز، باید این تاکید راالبته بکنم که، برادران و خواهران متوجه باشند، که این نامه به دست این آقای رفسنجانی، که خداوند ایشان را هر چه زودتر با بنده محشورش بکند نیفتد که برود و آن را مثل نامه قبول قطعنامه صلح! افشایش بکند وبقایای آبروی نداشته ما را ببرد.
بنده می خواستم، خدمت برادران و خواهران این توجه را بدهم که ،بعد از چندین و چند روز این چه شکایت نامه ای است که بر تعداد امضا کنندگانش اضافه نشده است. برادران و خواهران توجه داشته باشید که از این امضاها نه تا یش که انجمن هستند و آدمیزاد نیستند! و امضایشان بدرد عمه مرحومه بنده می خورد! پس می ماند سی و شش تا امضا، که با توجه به اسلام فقاهتی مورد قبول بنده و شما، از این سی و شش تا امضا، ده تایشان هم که ضعیفه هستند! و هر کدامشان نصف آدمیزاد محسوب می شوند! و جمعا می شوند پنج نفر! ، یعنی در حقیقت اگر از موضوع این که یکی از این نسوان هم مغزش مقادیری پاره سنگ بر می دارد، و لاجرم بر اساس لیس علس المجنون حرج نمیشود همان نصفه آدم هم حسابش کرد و نیز اینکه دو نفر از امضا کنندگان نصرانی بوده و گذشته از اینکه امضایشان اعتبار اسلامی ندارد اهل جزیه هستند! که بگذریم، و اسلامی محاسبه بفرمائیم،تعداد مجموع امضا کنندگان، از تعداد دندانهای مصنوعی بنده در دوران حیات و قبل از راحل شدن یک عدد، و ازتعداد چهل دزد بغداد نه نفر کمتر هست، والبته این امضا کنندگان هم که اکثرشان ماشالله تعالی، در میان ملل و بین الملل،بقرابیض الجبین ! یعنی همان گاو پیشانی سفید، و به قول منافقین از خدا بی، خبر کارت سوخته و از جهت حیثیت و آبرو شبیه خود بنده اند!. واقعا بنده باید مع الاسف عرض کنم،که با این همه زحمت که جمهوری ما برای شما می کشد، و این همه خرج و مخارج که روی دست بیت المال گذاشته اید، تراب یعنی خاک بر کله یک یک شما، که دارید ابروی اسلام و مسلمین را می برید.
در عین حال برادران و خواهران عزیزم!!
شما باید توجه و بذل عنایت بفرمائید، که مشکلات ما واقعی و خطرات بسیار بسیار جدی است. بنده از همان روز اول، با کمال مسرت قلبی، تعداد امضا کنندگان را مرتبه اول از بالا به پائین ،و مرتبه ثانی بعد از پائین به بالا شمردم و برای دفعه ثالث، با احتساب اینکه هر کدام از برادران و خواهران علی القاعده دو دست و دو پا دارند! رقم به دست آمده را ابتداضربدر چهار، و بعد از آن تقسیم بر چهار نمودم، و مع الاسف دیدم، تعداد همان تعداد است که بود، و این در حالتی هست که این منافقین از خدا بی خبر، هر ماه چندین بار جماعت عظیمی را در گوشه و کنارعالم جمع می کنند و چوب در آستین ما می نمایند و ما اینجا در تلویزیونها تماشا می کنیم وعذابمان مضاعف می شود.
برادران و خواهران!
بنده در اینجا با مشکلات عدیده ای که نمیشود زیاد به آن اشاره کرد، کوشش عدیده به خرج دادم که بجز بنده و حاج آقا لاجوردی، حاج سعید امامی هم اقلا این دادنامه را امضا بکند. ایشان گفتند تا معلوم نشود که چرا بعد از آنهمه خدمت به اسلام و مسلمین! سید علی آقا بنده را واجبی خوراندند امضا نمی کنم. بعد از آن من و حاج آقا اسدالله خدمت برادرمکتبی مان چنگیز خان مغل وهمچنین برادرمان هیتلر و برادر دیگرمان رودلف هس وآدولف آیشمان رفتیم که به عنوان لابی های خارجی امضایشان را بگذارند کنار امضاهای شما ،که با خواندن اسامی حاضر نشدند و گفتند:
- نمی کنیم که آبرویمان می رود.
علی ایحال به نظر می رسد که در اینجا کاری نمی شود کرد، و خودتان در آن دنیا هر چه می توانید البته با توجه به حفظ سلامت و صحت زور بزنید! تا انشالله تعالی دری باز بشود و صدائی به معاضدت شما بر خیزد و بر تعداد امضاها افزوده شود و امکان محاکمه اینها فراهم بیاید. بنده دعا می کنم که هر چه زودتر شما را در اینجا دیدار کرده وبرکات اینجا را با برادران و خواهران تقسیم بنمایم.
برادرتان روح الله الموسوی الخمینی(راحل)

مرغ زیرک در اوین

..به حسين شهيدي
هادی خرسندی

شنیدم بلبل از ده قهر کرده
ز بستان رفته جا در شهر کرده
صدایش چون نباید دربیاید
فقط در دل ترانه میسراید
تلفن زد اخیراً گل به بلبل
که آنجا را نکن دیگر تحمل؟
بیا برگرد سوی آشیانه
بزن چهچه، بخوان اینجا ترانه
تو از وقتی که میل شهر کردی
به گل ها زندگی را زهر کردی
بیا نزدیک ما جان گل رز
شبی را باش مهمان گل رز
بیا پهلوی ما مرگ شقایق
ولو شو روی گلبرگ شقایق
بیا اینجا شبی همراز من باش
شب دیگر کنار نسترن باش
به نیلوفر بگو پیشت بماند
برایت شعر پوران را بخواند
گل پامچال بیاید این حوالی
بخواند بهر تو شعر شمالی
گل یخ میزند بهرت جوانه
ترا گرما دهد در آشیانه
گل مریم بیفتد روی پایت
خودش را میکند پرپر برایت
چه حیفت شد که ما را ترک کردی
همان بهتر که فوری باز گردی***
جوابش داد بلبل که کجائید
شب جمعه ملاقاتم بيائید!
اگرچه گشته بودم لال ِ کامل
که با چهچه نيفتم توي مشکل
ولی جیک ام درآمد بی مجوّز!
به يک جيک رد شدم از خط قرمز
وزارتخانه با من کرد کاری
که خود را زرد کردم چون قناری!
کنون کنج قفس، توی اوینم
ميان دوستان نازنینم!
به ديدارم قدم کردند رنجه
چه زندانبان، چه مأمور شکنجه
زده حلقه به دورم گرد تا گرد
همه استاد و تنها بنده شاگرد
همه اهل دعا، اهل طهارت
همه در بازجوئی با مهارت!
تماماً ذوب در امر ولايت
خصوصاً حل شده در بول و غايط
همه البته با من مهربانند
فرشته گان دور از آسمانند
مرا زير نظر دارند دائم
که راحت باشم از شر مزاحم!
من اینجا انفراداً شاد هستم
میان این قفس آزاد هستم
به گل ها یک به یک برسان سلامم
بگو من ذوب در فقه امامم
منم من بلبل الله اکبر
که با عشق نبوت ميزنم پر
چو میخواهم بدانم از شما حال
ز توضیح المسائل میزنم فال
گل سرخم!، ولاکن کو حجابت
نذار شیطون بیاد هر شب بخوابت
بنفشه! بی وضو هرگز نمانی
توی باغچه نمازت را بخوانی
معاذالله! نیلوفر کجا رفت؟
ایشاللا مسجد نیلوفرا رفت
آهای آفتابگردون! تو حیا کن
برو در سایه، پائین را نگا کن
نذارین آمه ریکا هَجمَه باشه
خدا ناکرده این نهضت بپاشه
شقایق! اسم تو داره خجالت
بوی خوبم میدی ارواح خالت
همه باید که ظرف نیم ساعتب
جوئید از چنین بوها برائت
همه باید که بوتان گند باشه
امام از عطرتون خرسند باشه!
آهاي شب بو، نکن بوي خودت خوش
بده بو مثل پيف پاف و مگس کش
آهای ارکیده، داوودی، آهای یاس
نخواین فردا بیام با قیچی و داس
به قرآن میزنم از بیخ و ریشه
که در پژمردگی باشین همیشه
چي بود اسم شما؟ گفتي قَرنفُل
نه! خرزهره قشنگه واسه ي گل
اونم البته رنگش جلف و لوسه
ولي از اون سبکتر تاج خروسه
آهاي ميمون، نگويم اين به هرکس
رئيس جمهور گل هائي از اين پس
نگير ژست هاي طاغوتي شکوفه
بيفت يک گوشه اي مثل علوفه
آهاي غنچه، جوون خوب نيست، مُسن باش
به رنگ و بو اگر ميشه پهن باش
آهای سنبل! نگی بازم بهاره
سر هفت سین نمیشینی دوباره
گلایول! هست دمب تو اضافی
توی هر شاخه یک گل هست کافی
همه تونم زیادی غنچه دارین
جای غنچه فقط خار دربیارین
و ضمناً میکنین حتماً رعایت
ازین جمعه اصول بول و غایط
بلانسبت خلا گر میره سوسن
به پای چپ بشه وارد خصوصاً
آهاي کوکب، تو هم تقليد از او کن
پيازت را در آب کر فرو کن
اگر آب گير نميآورده لاله
کلوخ برداره منباب ازاله
***چو بلبل داد دستورات کامل
به سر بنهاد توضيح المسائل
وزان پس کرد مضحک قارقاري
گه گوئي زاغ بوده روزگاري
کمي قُد قُد کمي هم بقبقو کرد
سپس مثل خروس قوقولي قو کرد
گلو تر کرد و آبي در قفس خورد
صداي گوسفند از خود درآورد
پس از آن اندکي تقليد خر کرد
به اين معني که بلبل عُروعر کرد
به اين ترتيب پيش پاسداران
پيام خويش را دادي به ياران
که يعني دوستان بي شبهه و شک
نخواهد مکتبي شد مرغ زيرک!
دو روزي چرخ اگر بر کام اينهاس
توليکن عاقبت آزادي از ماست!

Saturday, August 19, 2006

در سوگ اکبر محمدي

هادی خرسندی

از خاک جوانان وطن لاله درآيد
وز گور شما پاچه گوساله درآيد
از مغز شما خر بتراود ز بُن خاک
وز جان شما خوک نودساله درآيد
نورش همه زرد آيد و بويش همه گند است
گر دور سر ِ يک يکتان هاله درآيد
کام همه تان داده و عيش همه جور است
گر زلزله با عمه و با خاله درآيد!
افتاد درين چاه پر از افعي و عقرب
آن خلق که ميخواست از آن چاله درآيد
از بودن خود اکبر ما چشم بپوشد
آنجا که چنين دسته رجّاله درآيد
يک اکبر اگر رفت، هزار اکبر ديگر
هر لحظه ازين خاک به دنباله درآيد
آن روز که اين شير ژيان خشم بگيرد
زين جمع صداي بز و بزغاله درآيد
آن روز که خرسندي اش از ماست، از اين جمع:
فرياد «غلط کردم» و چُسناله درآيد

Tuesday, May 09, 2006

نامه جورج بوش به احمدی نژاد- طنز از م . دانا

نامه جورج بوش به احمدی نژادطنز از م . دانا
محمود احمدي نژاد، رييس جمهور ايران نامه‌اي را خطاب به جورج بوش، رييس جمهور آمريكا نوشت، كه به سرعت به اصلي‌ترين خبر رسانه‌هاي جهان تبديل شد. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) متن كامل اين نامه آنگونه كه روزنامه‌ي لوموند -چاپ فرانسه- نقل كرده است(متن اين نامه در اختيار رسانه‌هاي ايران گذاشته نشده
اینهم جواب نامه از جورج بوش به احمدی نژآد
رئیس جمهور جمهوری اسلامی برای مدتیست که منهم خیلی فکر ها میکنم. مثلا فکر میکنم که چگونه کسی میتواند کانفلکت های غیر قابل انکاری را توجیه کند که در فضای جهان و ایران وجود دارد و همه جا از آن صحبت میشود. بخصوص روی وب لاگ ها وسایت های جوانان ایران . و یک سری کوئشن های سریوزی را ایجاد میکند . مثلا شما چرا اصلا رئیس جمهور شدید . آخر چه چیز شما به یک رئیس جمهور شبیه است ؟ مثلا همانطور که خودت هم نوشته ایآيا كسي مي‌تواند پيرو پيامبر بزرگ خدا باشد، احساس التزام به احترام به حقوق بشر كند، ليبراليسم را به عنوان مدلي از تمدن ارايه كند، مخالفت كسي را با اشاعه‌ي سلاح‌هاي هسته‌يي و سلاح‌هاي كشتارجمعي اعلام كند، "جنگ با ترور" را شعار خود بسازد، و در آخر،آیا کسی میتواند آدم باشد واینهمه وحشی باشد؟؟ من یک بار عکس شما را روی مجله نشنال جئوگرافی دیدم . فکر کردم که همان جورج جنگل هستید. اگر آن باشید که هم نام هم هستیم . شما کارتون جورج جنگل را دیده اید؟ هما ن پسری که درجنگل با گرگ ها بزرگ شده بود ویک خرسی هم بود به اسم ( یادم رفته است اسمش را چیزی شبیه هالو بود ، آهان بالو ) بعد داستان اش این بود که این بچه جنگلی، خب ولش کنید.راستی شما معتقدید که مسیحیان درزمین قدرت را بدست میگیرند؟ این را درچه کتابی دیدید؟ خوبست اسم کتاب را برایم بنویسید. من خیلی علاقمند م که بدانم چطور مسیحیان باوجود اینهمه مسلمان تروریست دردنیا و یک طرف هم اسرائیل و یهودیهایی مثل شارون و فک و فامیل اش میتوانند قدرت را بدست بیاورند. خب شما که این را میدانید چرا نگرا ن خاورمیانه و ما هستید؟ اگر طرفدار مسیح هستید که نباید نگران قدرت گرفتن مسیحیان باشید از اینهم بگذریم. آیا آن مسیحیان که میخواهند فرمانروا بشوند و خواهند شد شهرها را آتش نمی زنند؟ راستی این استشهادیون شما میخواهند چطوری خودشان را منفجر کنند که جایی آتش نگیرد؟ آیا شما چیزی که بشود با آن آدمها را کشت و لی جایی را آتش نزد اختراع کرده اید؟ مثلا از گل و گیاه و اینها؟؟خب من میخواهم بدانم چطور سلا ح کشتار جمعی شما را بگیرم و لی آدم نکشم؟ و شما که اینهمه مهربان هستید و بفکر شهرها و خانه ها و آدم ها اصلا سلاح کشتار جمعی را برای چه میخواهید؟ ناقلا نکند میخواهی مسیحیان را از فرمانروایی برزمین بی نصیب کنی ؟ راستی این چیزهایی که گفته ای که 180 هزار نیرو مستقر کرده ام و کشور را 50 سال عقب برده ام؟ عجیب است اینها را به من داری میگویی یا به خودت؟ چون من درهمه روزنامه ها ی خارجی و ایرانی خوانده ام که مردم ایران این حرف ها را درباره حکومت جمهوری اسلامی میگویند. پیداست که خیلی هم زرنگ هستی و اصلا خنگ و خل نیستی ( یک عده میگویند که تو دیوانه ای ) ولی من قبول ندارم. من با یک روانشناس درمورد تو صحبت کردم . گفت دیوانه نیست . خودش را به دیوانگی زده است .درضمن وقتی که کشور شما با عراق می جنگید و حاضر به صلح نمیشد چقدر مردم عراق و ایران کشته شدند؟ نکند آمارش را به تو نداده اند یا داری مخفی کاری میکنی ؟؟.جدی میگویی که تو آموزگاری ؟ آموزگار کی بودی و چه برسرش آمد؟ فکر کنم همه شاگردانت را به تیمارستان فرستاده ای و یا به لشگرهای استشهادی . داری زرنگی میکنی ها . هی داری از مسیح میگوئی . آخر پدرآمریزیده تو که مسلمان هستی بهتر است از پیغمبر خودت مایه بگذاری . داری سرم را شیره میمالی ها. فکر میکنی من نمیدانم که پیغمبر تو هم گفته است آدم کشتن خوب نیست و دارزدن بد است و شکنجه کردن بد است و مال مردم خورد ن هم بداست . چرا اینها را نمیگویی؟؟ این مشاور من میگوید حتی دردین تو گفته اند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است . و همچنین میگوید که درکشور تو می گویند کل اگر طبیب بودی سرخود دوا نمودی. و میگویند تو که لا لایی بلدی چرا خودت خوابت نمی برد؟ پس ببین معلوم است که داری دبه درمیآوری . اینرا هم یک مشاور دیگرم که زبان ایرانی را می فهمد میگوید. ای ناقلا دبه درنیاورخب از گوانتا ناما گفتی . میخواهی منهم بگویم که میدانم تو هم زندان اوین داری . وزندان رجایی شهر کرج و زندان های دیگر و هرروز هم داری اعدام میکنی و کسی را هم به زندانهایت راه نمیدهی که ببینند آنجا چه خبراست . درکشور تو مگر دادگاه هست که میگویی اینها محاکمه نشده اند؟ بازهم بگویم که کل اگر طبیب بودی؟ خودت که میدانی که . ای احمدی نژاد بدان که ترا میشناسم . مگر تو خودت زندان مخفی نداری پدرآمرزیده چرا فقط به من میگویی. تازه مگر همین کشور چین که دوست جون جونی تست بالاترین رقم اعدام را ندارد . چرا تو ککت هم نمی گزد وبه او هشدار نمی دهی. نکند زیر کاسه نیم کاسه ایست ها . مگر خودت درعرض یک هفته 12 تا را اعدام نکردی ؟ اینها را من اعدام کردم یا تو؟ تازه آنها ایرانی هم بودند و هموطن خودت . آخر چرا اول بازی اینقدر جر میزنی ؟ببین باز داری جر میزنی ها.این دانشجویان که ازتو درمورد اسرائیل می پرسند همان دانشجویانی هستند که همیشه تحصن دارند؟ و کتک میخورند و به زندان می افتند و زیر شکنجه اند؟ اینها که از اسرائیل از تو نمی پرسند. من هرچه خوانده ام درمورد حقوق مدنی می پرسیده اند و جامعه مدنی . درمورد آزادی های فردی و درمورد آزادی مطبوعات و اینها . پس چرا هی دروغ میگویی ناکس . چرا یک دنده راست توی بدن تو نیست ؟ این را هم این مشاور من گفت که بگویم. خب مگر خودت نمیدانی که 60 سال پیش اسرائیل نبود . چرا از قول دانشجویانت میگویی؟؟ نکند تو هم نقشه جهان را مثل سربازهای من بلد نیستی و داری پز بیخودی میدهی؟خب بله من میدانم که چرا اسرائیل درست شد؟ فکر کردی که نمیدانم. ولی آیا تو هم میدانی که چرا توی عراق آنهمه دخالت میکنی و امام راحل ات هم میگفت راه قدس از کربلا میگذرد؟ ای ناقلا تو خودت نمیخواستی هم عراق را بگیری و هم اسرائیل را ؟ و حالا هم نمی خواهی که امپراطوری اسلامی درمنطقه راه بیندازی؟ و نمیخواهی کار بن لادن را ازدستش درآوری و خودت همه کاره بشوی؟ فکر کردی ما این سردنیا از آن سردنیا خبرنداریم؟ کور خوانده ای، این راهم مشاور من ترجمه اش کرده است که بتو بگویممیگویی تو درمیان مردم زندگی میکنی؟ فکر کرد ی من توی بیابان هستم؟ تازه هروقت که هرجا مردم هستند که تو پلیس ها را قبل از خودت میفرستی که ؟ من همه عکس هایت را دیده ام . هیح جا نبوده که اطرافت را پلیس نگرفته باشد. مگر یک کاریکاتور از تو نکشیدند و حالا کاریکاتوریست را زندان کرده ای ؟ فکر کردی من خبر ندارم داری چه میکنی؟ تازه به من همین چند شب پیش این شومن دوزاری استفان کولبرت جلوی روی خودمن اینهمه به من فحش داد و مرا یخ روی آب کرد و من هیچکارش نکردم . تو خودت یک دختر جوان خبرنگار را گرفته ای به خاطر یک طنز که خودش هم نمیدانسته انداخته ای زندان اسمش راهم میدانم الهام افروتن است . تازه داری به من میگویی اگر راست میگویی برو فیلم استفان کولبرت را دراین لینک ببین و دموکراسی یاد بگیر! بیا اینهم لینک اشدرمور د آمریکای لاتین تو مگر وکیل مدافع آنها هم هستی ؟ خب من هم می پرسم چرا درکشور شما اصلا انتخاباتی نیست ؟ آیا تو خودت با کودتا سرکار نیامدی؟ جان من بگو چند تا رقیب انتخاباتی از حزب های دیگر داشتی ؟ مگر همه را همان اول کار تصفیه نکردند؟ مگر از هراز کاندیدا فقط 10 تا نگر نداشتید ؟ و بعد هم مرحله به مرحله حذفشان کردید؟ مثلا کودتا معنی اش چیست؟ پس ببین تو توی کشور خودت کودتا کردی و نمیتوانی به من ایراد بگیری . راستی هواپیما های صدام را که شما ها دزدیده بودید مگر یادت نیست که آنها را به امانت بدستتان داد بعد رنگشان کردید و خوردیدشان. بر پدر دروغگو لعنت ، بشمار. اینر ا مشاورم از فارسی ترجمه کرده است . راستی تو هم از کودتای 1952گله داری؟ مگر خودت و امامت اینهمه ضد مصدقی نیستید؟ حالا هرکی از این جریان ناراحت است تو که دیگر نباید ناراحت باشی . مگر خود آن آخوند کاشانی وفلسفی تان با ما نبود؟ و بعد هم کلی دعا به جان شاه نکردند ؟ پس چرا حالا زیرش میزنی ؟ اگر مصدق مانده بود که دیگر شماها به قدرت نمی رسیدید؟ اینهمه سود کرده اید بازهم شکایت دارید؟ اگر راستش را بخواهی یک چیز ی هم به من بدهکاری بابت همان کودتای ضد مصدق . تازه شما که هنوز هم مصدقی ها را به زندان میاندازید و میکشید؟ ما یک بار کودتا کردیم شما هرروز دارید درکشورتان کودتا میکنید . تازه نه فقط ضد مصدق بلکه ضد هرکسی که مخالف شما است . اگر ایران پیشرفت نکرده است که تقصیر خودتان است که . مگر 26 سال نیست که انقلاب کرده اید ؟ همه مال مردم را خورده اید حالا میخواهی بیندازی تقصیر من ؟ فکر کردی منهم هالو هستم ؟خب تو که میگویی همه دولت ها موظف هستند که امنیت را برای مردمشان تامین کنند. تو خودت چرا اینکار را نمیکنی ؟ اینهمه که به خانه های مردم حمله میکنید و درمجالس جشنشان شلاقشان می زنید. اینهمه که توی خیابان جلوی زنها را میگیرید که بد حجاب و بی حجاب و اینها هستند و شب و نصفه شب میریزید توی خانه هاشان فکر کردی خبر ندارم . ای بابا ایوالله بازهم کورخواندی .گفته ای که چه ما خوشمان بيايد يا نه، دنيا در حال حركت به سوي ايمان به قادر متعال و عدالت است و خواست خداوند بر همه چيز غلبه پيدا خواهد كرد. خب اگر این بشود که تو هم جانت درخطر است که . حالا نگران من نباش . خودت را یک جوری درببر که اوضاع خیلی وخیم میشود که .اینهمه روده درازی که درمورد پیغمبران و صلح و عدالت و اینها کرده ای . نکند میخواهی بگویی که خودت پیغمبر هستی یا داری ادای پیغمبر را درمیآوری . راستش دیگر داری آن روی سگم را بالا میآوری . آخر مرتیکه اینهایی که میگویی که خودت هم همه اش را انجام داده ای و دست کمی نه درزندان کردن و نه درشکنجه و نه درکشتن و مال مردم خوردن وشلاق زدن و اعدام و حمله به کشورهای دیگر و لشگرهای استشهادی و تروریسم نداری. پس چرا اینها را برای من نوشته ای . برو آقاجان برو بردار نامه ات را ببر جلوی آینه برای خودت بخوان . شاید مثبت باشد. میگو یند دیگ به دیگچه میگه سرت سیا . سه پایه میگه صل علی ( اینرا هم مشاورم الان یادش اآمد وبه من گفت
گاد بلس آمریکا!!

Wednesday, May 03, 2006

نفت برای سرسفره مردم خوب نیست


رايحه خوش پيشرفت در زندگى مردم جارى شده است، نه بوى بد نفت.
غلامحسین الهام، سخنگوی دولت احمدی نژاد در باره آوردن پول نفت بر سر سفره مردم گفت برخى عبارات معنای مجازى دارد. رئيس جمهورى گفته است كه اين تعبير، تعبير من نبود، بلكه روزنامه ها آن را به كار بردند.
وی گفت رئيس جمهور از شعارشان به معناى احساس رشد و تامين عامه مردم برنگشته است بلكه رايحه خوش پيشرفت در زندگى مردم جارى شده است، نه بوى بد نفت.
او درباره چگونگى جارى شدن بوى خوش پيشرفت در زندگى مردم گفت منظور رئيس جمهور از آنچه بيان كرده آن است كه وقتى قيمت نفت افزايش مى يابد، اين افزايش قيمت نفت بايد در زندگى مردم انعكاس داشته باشد و مردم اثر رشد اقتصادى را در زندگى خود ببينند. به عنوان مثال اگر ۷ درصد رشد اقتصادى داشته ايم مردم بايد اين رشد را در زندگى خود احساس كنند و احساس عمومى اين باشد كه كشور دارد رشد مى كند.
الهام گفت نبايد پول نفت را در حساب هاى خاص خارجى گذاشت كه سودش را آنها ببرند. رئيس جمهورى به شعار خود در اين زمينه عمل مى كند و شعارش را پس نگرفته است. ايشان گفتند اين عبارت، گفته من نبوده است. محتواى آن الان در برنامه دولت هست.

یادم هست که پدر من همیشه شعر طنزی را میخواند که چیزی از آن در یادم مانده است. داستان دوبرادری بود که میخواستند ارث پدررا تقسیم کنند و برادربزرگ داشت سر برادر کوچک کلا ه میگداشت . و مضمون شعر این بود که برادربزرگتر مثلا میگفت این قاطر چموش لگد زن از آن من . آن گربه ملوس میو کن از آن تو . یا این خانه تاسقف اش از آن من و از سقف به بعد تا آسمان از آن تو. داستان پول نفت بد بو هم که بهتراست توی جیب دولت و بانک های مورد اعتماد دولت باشد و پیشرفت و سودش به جیب مردم برود از همین قراراست و شباهت زیادی به
این داستان دارد

Friday, April 28, 2006

عجب !!!!!!!!نکند رئیس جمهور نور پیشانی هم دارد مدره میشود


بخش کوتاهی از سرمقاله امروز جمهوری اسلامی : هشت ماه بعد از استقرار دولت جديد، هنگامي كه عده‌اي از متدين‌ترين(!) خانواده های شهدا و ايثارگران (که تحصن و اعتراض حرفه آنهاست) و (از اين طريق امرار معاش ميکنند) مردم تهران در اعتراض به اوج‌گيري ابتذال در پوشش زنان و دختران بي‌بند و بار، بازاريابي و روابط نامشروع آشكار آنان با مردان، تبديل شدن خيابان‌هاي تهران به جولانگاه عناصر فاسد، تسخير شدن پارك‌ها و كوه‌ها و اماكن عمومي توسط زنان و مردان بي‌مبالات و تنگ شدن عرصه بر خانواده‌هاي متدين،‌ اقدام به تظاهرات كردند و در پي آن وزير دادگستري وعده‌ي برخورد قانوني داد و نيروي انتظامي نيز اعلام كرد با افراد خاطي برخورد خواهد كرد، آقاي دكتر احمدي‌نژاد رييس‌جمهور در يك موضع‌گيري شگفت‌انگيز سخناني گفتند كه همه تصورات مربوط به اصولگرايي وعده داده شده و تبليغ شده در اين هشت ماه و در ايام تبليغات انتخاباتي زير سوال و يكبار ديگر مبارزه با ابتذال به محاق رفت.
عجب !!!!!!!!نکند رئیس جمهور نور پیشانی هم دارد مدره میشود!!!!

اعتراض شدید مصباح به تصمیم رييس جمهور
فردا نيوز : آيت‌الله مصباح يزدي اعتراض شديد خود را نسبت به دستور رييس جمهور مبني بر حضور بانوان در استاديوم‌هاي ورزشي اعلام كرد. حجت‌الاسلام‌والمسلمين جلالي، مسوول دفتر آيت‌الله مصباح يزدي، با اعلام اين مطلب به خبرنگار (ايسنا) گفت:« اين تذكر توسط دو نفر به صورت شفاهي به رييس جمهوري منتقل شد و حضرت آيت‌الله مصباح يزدي فرمودند من به وظيفه‌ي شرعي خود عمل كردم و هركس هرطور كه وظيفه‌ي شرعي خود مي‌داند، عمل كند.» وي گفت:« اين پيام دوشنبه شب[كه رييس جمهوري دستوري مبني بر حضور بانوان در ورزشگاه‌ها صادر كرد] توسط حجت‌الاسلام و المسلمين بي‌ريا و دكتر مرتضي تهراني به رييس جمهور منتقل شد.»
به نظر میرسد که هاله نورش دارد یواش یواش باطری تما م میکند و ارتباطات غیبی اش که از طریق آیه الله تمساح برقرار میشد هی قطع و
وصل میشود

Wednesday, April 26, 2006

نمونه ؟؟؟؟


در شهر قم‌ نيز آزادي‌ رسوخ‌ كرده‌!


ملاحسنی در اعتراض به بدحجابی:در شهر قم‌ نيز آزادي‌ رسوخ‌ كرده‌! *در اسلام‌ چيزي‌ به‌ نام‌ آزادي‌ نداريم‌.. احمدي‌ نژاد هم‌ مانند امام‌ زمان‌ هرگز از آزادي‌، غضنفر و مضنفر سخني‌ به‌ ميان‌ نياورد و فقط‌ گفت‌ عدالت‌
روزنامه اعتماد: غلامرضا حسني‌ امام‌ جمعه‌ شهر اروميه‌ در تازه‌ترين‌ اظهارات‌ خود با ذكر آيات‌ و احاديثي‌ در مورد آزادي‌ اظهار داشت‌ كه‌ "در اسلام‌ چيزي‌ به‌ نام‌ آزادي‌ نداريم‌ و برنامه‌ حكومتي‌ امام‌ عصر بر اساس‌ عدالت‌ خواهد بود و احمدي‌ نژاد هم‌ مانند امام‌ زمان‌ (عج‌) عدالت‌ را سرلوحه‌ عملكرد خود قرار داده‌ و هرگز از آزادي‌ ، غضنفر و مضنفر سخني‌ به‌ ميان‌ نياورد و فقط‌ گفت‌ عدالت‌. متاسفانه‌ شاهديم‌ كه‌ در اثر شعارهاي‌ آزادي‌ دولت‌ گذشته‌ دختران‌ ما به‌ بد حجابي‌ و بي‌ حجابي‌ روي‌ آوردند. به‌ گزارش‌ انتخاب‌ حسني‌ در حالي‌ كه‌ پاچه‌ شلوار خود را تا بالاي‌ زانو كشيده‌ و پاي‌ لخت‌ و عريان‌ خود را به‌ جماعت‌ حاضر نشان‌ مي‌داد اظهار داشت‌: "طي‌ سفري‌ كه‌ اخيرا به‌ قم‌ داشتم‌ شاهد بودم‌ كه‌ در شهر قم‌ نيز آزادي‌ رسوخ‌ كرده‌ و سه‌ تن‌ از دختران‌ در حالي‌ كه‌ آستين‌ شلوارشان‌ از پاهايشان‌ قهر كرده‌ و شلوارك‌ پوشيده‌ بودند همانند پاي‌ لخت‌ من‌ كه‌ مي‌بينيد مي‌گفتند آزادي‌ آزادي‌ آزادي‌. من‌ ابتدا فكر كردم‌ كه‌ نكند باران‌ مي‌بارد كه‌ اينها چنين‌ كرده‌ اند لذا من‌ نيز مانند آنها آستين‌ شلوارم‌ را تا زانو بالا كشيدم‌ ولي‌ وقتي‌ شيشه‌هاي‌ عينكم‌ را با دستمال‌ پاك‌ نمودم‌ ديدم‌ كه‌ آقا باران‌ نمي‌ بارد بلكه‌ آزادي‌ مي‌بارد." امام‌ جمعه‌ اروميه‌ با اشاره‌ به‌ بازديدي‌ كه‌ از يكي‌ از سدهاي‌ در دست‌ ساخت‌ اردبيل‌ انجام‌ داده‌ بود خطاب‌ به‌ استاندار اردبيل‌ گفت‌ :"آقاي‌ استاندار لطفا پيگيري‌ كنيد تا اعتبارات‌ مورد نياز جهت‌ اتمام‌ كارهاي‌ عمراني‌ اين‌ سد جذب‌ گردد، آقاي‌ استاندار بايد بداني‌ كه‌ مزد يك‌ كارگر اكنون‌ هشت‌ هزار تومان‌ است‌ و فردا اين‌ رقم‌ ده‌ هزار تومان‌ خواهد شد پس‌ عجله‌ كنيد، من‌ وقتي‌ سد شما را ديدم‌ به‌ ياد سدي‌ افتادم‌ كه‌ در زمان‌ ظهور امام‌ زمان‌ (عج‌) مزارع‌ هشت‌ كشور منطقه‌ را سيراب‌ خواهد كرد و من‌ در تحقيقات‌ شخصي‌ ام‌ در مورد ظهور به‌ آن‌ دست‌ يافته‌ام‌."
6 اردیبهشت 1385

Sunday, April 23, 2006

























ایسنا : رييس جمهور كشورمان در تماسي تلفني با نخست‌وزير دولت فلسطين با تاكيد بر حمايت دولت و ملت ايران از آرمان فلسطين، آمادگي كشورمان را براي انتقال تجربيات اداره حكومت و كشورداري به دولت جديد فلسطين اعلام كرد.
از جمله توصیه های ایشان این بود که هاله نوررا دورسرت فراموش نکنی و یک چاه جمکران هم دربیت اللحم بکن ( البته دو تا چاه زنانه و مردانه) ودیگراینکه اعدامی ها را درملاء عام بداربکش و سنگسارهم فراموش نشود. هفته ای حداقل دو نفر را باید بدار بیاویزی و هرچه میتوانی پلیس و پاسدار و بسیجی استخدام کن. کم داشتی خبر بده . زندانی سیاسی را زیاد مهلت نده و اعدام را جزء بهترین روش ها به حساب بیاور. هرجا کم آوردی زنگ بزن که برایت طناب دار و چوبه اعدام بفرستیم. شکنجه گر اگر کم داشتی خبرمان کن. فعلا یک تعدادی بیکارداریم . که ارسال می کنیم. اگر آخوند و عمامه بسر هم کم داشتین خبرمان کنید. درفکر انرژی هسته ای باشید و معجزه کیک زرد را از یاد نبرید
این کیک زرد هوش زعالم همی برد -------------!

Friday, April 21, 2006

ايران -وزير ارشاد - هنرمندان روي مضاميني مانند شکوفايي هسته اي ايران کار کنند


Friday April 21, 2006
" ايران -وزير ارشاد - هنرمندان روي مضاميني مانند شکوفايي هسته اي ايران کار کنند
یکی ازهنرمندان دراین رابطه کار کرده است !!!
این هسته ای که میشکفد چند بسته است؟
یعنی چقدر شیره و تریاک میدهد؟
جان علی گدا به چه درد تو میخورد؟
وقتی که بوی مرگ تو و خاک میدهد
دنباله دارد
شرق: مهدى كلهر نماينده محمود احمدی نژاد در شوراى نظارت بر صدا و سيما در گفت وگو با خبرگزارى مهر گفت: انقلاب اسلامى، ايران را از گربه ملوس به شير بيدار تبديل كرد. او افزود: ايران پيش از انقلاب اسلامى هم خرگوش ملوس نبود، بلكه او را گربه مى خواندند، چه برسد بعد از انقلاب كه سال ها است شير شده يا شير خفته اى كه بيدار شده است. هيچ شيرى حتى اگر از گرسنگى هم بميرد هویج نمی خورد،
البته اگر منظور از ایران رژیم ولایت فقیه باشد . همین شیرهای پیرو پاتالی هستند که دیگر پشمشان ریخته است و نه تنها هویج که آب هویج هم از گلویشان پائین نمی رود . شیرهای شیره ای هستند که به جای هویج شیره خشخاش باب طبعشان است
!!!